حواس پرتی در نماز

حواس پرتی در نماز

 

اين ترجمه تحت‏اللّفظي روايت بود؛ امّا به چند نكته هم اشاره كنم. نكته اوّل اينكه معلوم مي‏شود اگر بنده رو مي‏كند به سوي خداوند، خداوند هم به سوي او رو مي‏كند. مطلب اصلي كه از روايت پيدا مي‏شود همين است. «إِذَا قَامَ الْعَبْدُ إِلَى الصَّلَاةِ أَقْبَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِ بِوَجْهِهِ»؛ چرا؟ چون نماز روي‏آوردن به خدا است. اين اصل كار است. اگر روي بياوري به خدا،‌ خدا هم رويش را به طرف تو مي‏كند، آن‏هم ‌آن‏طور رو كردن كه عرض كردم «ِبوَجْهِه» است؛ يعني توجّه تام و عنايت خاص به بنده‏اش مي‏كند.

                                                                                                       
هرگاه بنده به نماز بايستد، خداوند عزّوجل به او رو مي‏كند و مدام متوجّه بنده خويش است، تا اينكه او سه مرتبه از خدا روبرگرداند. هنگامي كه بنده براي مرتبه سوم از خدا منصرف شد، خداوند نيز از او رو برمي‏گرداند
نكته دوم اين است كه تو اگر رويت را از خدا برگرداني، ‌خدا رويش را از تو بر نمي‏گرداند؛ امّا اين سقف دارد. يك بار كه از او روي برگرداندي، او رويش را بر نمي‏گرداند. بار دوم هم كه برگرداندي، باز ‌رويش را بر نمي‏گرداند. امّا دفعه سوم اگر از خدا رو برگرداندي، ديگر او هم روي خود را بر مي‏گرداند. البته اين روايت در مورد نماز است. در نماز رو برگرداندن از خدا عبارت از

اين است كه انسان در بين نماز توجهش به غير خدا باشد. ما در روايات داريم كه اگر كسي دو ركعت نماز بخواند و در نماز حضور قلب داشته باشد، اين نماز نمازي است كه يكي از آثارش اين است كه تمام گناهان صغيره او آمرزيده مي‏شود. در روايتي هم اين‏طور آمده است كه توجّه به خدا به اين معنا است كه انسان هنگام نماز، نسبت به امور دنيايي حديث نفس نكند. يعني حالا كه ايستاده‏اي و داري نماز مي‏خواني، اين چند دقيقه را ديگر نرو در مغازه‏ات! فكرت را نبر اين طرف و آن طرف! اين نماز، همين چند دقيقه كه بيشتر نيست؛ چه خبر است؟!
من يك قضيّه‏اي الآن يادم آمد در مورد يكي از علماي تهران (رضوان‏الله ‏تعالي ‏عليه) كه نمي‏خواهم اسم ببرم و چندين سال است كه فوت كرده است؛ شايد اين قضيه را نقل كرده باشم. يادم است كه روز وفاتي بود و به‏اصطلاح ‌تعطيل بود. من هم اتفاقاً نزديك ظهر جايي در خيابان بودم. ظهر شد و چون ايشان را مي‏شناختم رفتم به مسجد ايشان و نمازم را آنجا به جماعت خواندم. نماز تمام شد و بعد آن آقا، در حالي كه جمعيت ايستاده بود، متوجه من شد. البته من جايي ايستاده بودم كه متوجه من نشود، ولي فهميد و آمد پيش من سلام كرد. من همين‏طور رفاقتانه گفتم شما خيلي نمازت را تند مي‏خواني! ايشان گفت به من نگو كه نمازت را تند مي خواني؛ به آنهايي بگو كه دو تا نمازشان را با يك نماز من مي‏خوانند!
حالا غرضم اين است كه اين عجله در نماز براي چيست؟! چند دقيقه كه بيشتر نيست؛ چرا عجله مي‏كني؟! چون در نماز هيچ التفاتي به خدا نيست. اين روايت را نگاه كنيد؛ مي‏گويد كه اگر تو رو بياوري، من رويم را از تو بر نمي‏گردانم؛ با تمام چهره به تو رو مي‏كنم؛ «أَقْبَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِ بِوَجْهِه»؛ من با تمام چهره به تو توجه مي‏كنم. اگر يك دفعه هم برگرداندي، من رو بر نمي‏گردانم؛ دو مرتبه هم كه رو برگرداندي و رفتي، باز هم مورد عنايتي؛ امّا دفعه سوم ديگر از تو رو بر مي‏گردانم.
حالا مي خواستم اين را عرض كنم كه مي‏دانيد كه يكي از ابزار استجابت دعا نماز است. اصلاً روايت داريم كه هر كسي نماز بخواند ـ‏همين نماز واجب‏ـ و بعد از نماز دعا كند، ‌يك دعاي مستجاب دارد. خوب، دعاهاي ما پس از نماز مستجاب نمي‏شود؟ چون در نماز متوجه خدا نبودي! متوجه چه بودي؟! متوجه امور دنيايي‏ات بودي. وقتي متوجه نبودي، ديگر اثري ندارد.۲


[۱]. بحارالانوار، ج ۸۱، ص ۲۴۱ ؛ وسائل‏الشيعه، ج ۷، ص ۲۸۸
[۲]. چهارشنبه،۱۲ آبان ۸۹۱۳ ؛ ۲۶ ذي‏القعده ۱۴۳۱

 



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : راضیه درویشی
تاریخ : 21 / 3 / 1398
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: